آموزش‌ها

آموزش موفقیت

آموزش‌ها

آموزش موفقیت

اهداف کلیدی ، کلید موفقیت همه‌ جانبه

موضوع مقاله این هفته را به اهداف کلیدی اختصاص دادم، دلیلش این است که … اصلا اجازه بدهید از اول تعریف کنم.

چند روز پیش داشتم کتابی مطالعه می‌کردم که نویسنده یک بخش از کتاب را به موضوع هدف‌گذاری اختصاص داده بود و البته این را هم بگویم، نویسنده کتاب خودش یکی از اساتید حوزه موفقیت است، وی معتقد بود که موفقیت، یعنی موفقیت همه‌جانبه، یعنی موفقیت در تمام زمینه‌های زندگی و یک انسان موفق کسی است که در تمامی ابعاد و زمینه‌های زندگی‌اش موفق باشد، نه اینکه در یک قسمت عالی باشد و در یک قسمت بد عمل کند.


مثلا خیلی افراد هستند که در زمینه شغلی و مالی خوب پیشرفت کرده‌اند و جزو بهتری‌ها هستند ولی در زمینه خانوادگی، خوب عمل نکردند و خانواده‌شان در حال از هم پاشیدن است، جنگ، دعوا و بی‌احترامی هم در خانه موج می‌زند.

  
ادامه مطلب ...

نقش احساسات «بخش احساسی» در هدف گذاری

در یکی از مقالات راجع به هدف‌گذاری از دیدگاه «بخش منطقی» صحبت کردیم، در این مقاله می‌خواهیم به هدف‌گذاری از دیدگاه «بخش احساسی» بپردازیم. مقاله قبلی با عنوان «ویژگی‌های یک هدف خوب – هدف SMART»


به اینجا رسیدم که مغز ما دارای دو نیمکره است، نیم‌کره‌ی چپ و نیم‌کره‌ی راست که هر کدام دارای قابلیت‌ها و وظایف مخصوص به خود می‌باشد، نیم‌کره‌ی چپ بیشتر کارهای تحلیلی، منطقی، محاسباتی، آنالیز و تجزیه‌وتحلیل را بر عهده دارد و مانند یک استاد ریاضی است و نیم‌کره‌ی راست بیشتر با کارهایی که خلاقانه‌، تخیل، هنر، تصاویر و از این قبیل ارتباط دارد و می‌توان آن را مانند یک هنرمند در نظر گرفت.


روانشناسان معتقدند این دو سامانه یا همان دو نیم کره مستقل از هم ولی به طور همزمان با هم کار می‌کنند. یک بخش را «نیمه‌ی احساسی» می‌نامند، این بخشِ غریزی شما است و درد و لذت را حس می‌کند. بخش دیگر «نیمه‌ی منطقی» است که آن را سامانه خودآگاه نیز می‌نامند که اراده دارد، تحلیل می‌کند و آینده‌نگر است. این دو سامانه با اینکه در کنار هم کار می‌کنند اما با هم در کشمکش هستند و این کشمکش میان «بخش منطقی» و «بخش احساسی» توسط آقای جاناتان هاید استاد دانشگاه در کتابش با عنوان فرضیه خوشبختی به زیبایی توصیف شده است.
  
ادامه مطلب ...

چرا گاهی تلاش برای موفقیت جواب نمی دهد

مطمئنا شما هم خواسته هایی داشته اید و برای رسیدن به آن کارهایی از جمله هدف گذاری، برنامه ریزی، تلاش برای موفقیت و غیره انجام داده اید. اما ممکن است با همه این کارها نتیجه ای که می خواستید را نگرفته باشید.


در آموزش های قبلی تا حدودی به این مسائل پرداخته ایم ولی این بار می خواهیم به مبحث تلاش بپردازیم و به این سوال جواب دهیم که چرا گاهی تلاش برای موفقیت و هدف جواب نمی دهد و در ادامه به ۳ دلیل مهم می پردازیم که باعث می شود تلاش های ما اثربخش نباشد و جواب ندهد که اگر آنها را بشناسید و رفعشان کنید، تلاش هایتان به نتیجه های خوب منجر می شود.
 
ادامه مطلب ...

شش نگرش که باعث موفقیت انسانهای موفق می‌شود

انسانهای موفق علاوه بر داشتن اهداف مشخص، تلاش و اقدام کردن، دارای نگرش‌های خوب، قدرتمند و حمایت‌کننده‌ای بوده یا هستند که باعث موفقیت و پیشرفت آنها شده است. در ادامه به ۶ مورد از این نگرش‌های قدرتمند و موفقیت ساز می‌پردازیم که لازم است راجع به آنها فکر کنید، تائید کنید و آنها را در خود ایجاد کنید.

نگرش اول) سرمایه‌گذاری روی خود

اولین نگرش انسانهای موفق، سرمایه‌گذاری روی خودشان است، آنها می‌دانند، برای موفقیت هیچ حد و مرزی وجود ندارد و اگر هم وجود داشته باشد، فقط در ذهن آنهاست. آنها می‌دانند، دنیای بیرون بازتابی از دنیای درون آنهاست و به جای تمرکز بر دنیای بیرون بر روی خودشان متمرکز می‌شوند.


یک درخت سیب را تصور کنید که میوه‌هایش، کوچک، نارس و ترش است، برای اینکه این درخت سیب میوه‌های درشت، آبدار و شیرین به بار آورد، باغبان چه کاری انجام می‌دهد؟
آیا باغبان، میوه‌ها و برگ‌های درخت را با دستمال تمیز می‌کند، آب می‌دهد و یا هر کار دیگر؟
قطعا چنین کاری نمی‌کند.


او خوب می‌داند برای داشتن میوه‌های خوب و درشت لازم است ریشه‌ها را تقویت کند، به ریشه کود دهد، خاکش را عوض کند، آب دهد و یا هر کاری که لازم است. تمرکز او بر ریشه‌هاست، جایی که حتی دیده نمی‌شود.


اگر می‌خواهید دنیای بیرونتان ساخته شود لازم است تمرکزتان روی دنیای درونتان باشد، روی تصورات، فکر‌ها، باورها، برنامه‌ریزهای ذهنی و روی نگرشتان.
  
ادامه مطلب ...

آیا نوشتن اهداف باعث می‌شود به آنها برسیم

شاید این سوال برای شما هم پیش آمده باشد؛ آیا نوشتن اهداف باعث می‌شود به آنها برسیم؟ اگر این طور است، این داستان را بخوانید: اوایل کارم بود در شرکتی استخدام شدم و شروع به کار کردم، صاحب آنجا مردی حدود ۳۵ ساله بود که تقریباً ۳ سال قبل پدرش فوت شده بود و تمام مال و اموال پدرش به او رسیده بود، او توانسته بود در مدت ۳ سال، دارایی‌اش را تقریباً دو برابر کند، جالب این بود که اصلا هیچ علاقه‌ای به نوشتن نداشت و مطمئنم هیچ هدف مکتوبی هم نداشت.


او یک دوستی داشت که در اصل یکی از مشتریان ما هم محسوب می‌شد، آدم بسیار ثروتمندی بود، آنقدر ثروتمند که اگر من در همان شغل به مدت ۳۰ سال کار می‌کردم و اگر تورم وجود نداشت و ارزش ریال هم ثابت می‌ماند شاید درآمدی که در این ۳۰ سال به دست می‌آوردم به اندازه‌ی درآمد یک یا نهایت دو ماه او می‌شد، واقعاً یک ثروت افسانه‌ای داشت و از همه مهم‌تر اینکه از صفر به آنجا رسیده بود.
  
ادامه مطلب ...