آموزش‌ها

آموزش موفقیت

آموزش‌ها

آموزش موفقیت

افزایش مهارت برنامه ریزی با پنج سوال کلیدی

ما در دنیایی زندگی‌ می‌کنیم که دائما در حال تغییر است ، با آمدن تکنولوژی و تغییر سبک زندگی و حتی کسب و کارها،‌ مجبوریم مهارت‌هایی را کسب کنیم که متناسب با شرایط فعلی باشد، حتی ممکن است مهارت‌هایی که دیروز کسب کرده بودیم، دیگر کارایی نداشته باشد، اما یک مهارت است که همیشه و در همه‌ی زمان‌ها ثابت است و آن مهارت برنامه ریزی است.


برنامه‌ ریزی انواع و اقسام گوناگونی دارد و متناسب با هر موضوعی تغییر می‌کند، اما برای اینکه مهارت برنامه ریزی افزایش یابد، باید بدانید که برنامه‌ ریزی هم مانند خیلی چیزهای دیگر، داری اصولی است و در این میان ۵ سوال کلیدی است که اساس برنامه‌ ریزی را تشکیل می‌دهند.


برای واضح‌تر شدن در هر برنامه‌ ریزی باید به این ۵ سوال پاسخ دهید.

   
 برنامه‌ ریزی انواع و اقسام گوناگونی دارد و متناسب با هر موضوعی تغییر می‌کند، اما برای اینکه مهارت برنامه ریزی افزایش یابد، باید بدانید که برنامه‌ ریزی هم مانند خیلی چیزهای دیگر، داری اصولی است و در این میان ۵ سوال کلیدی است که اساس برنامه‌ ریزی را  تشکیل می‌دهند.


برای واضح‌تر شدن در هر برنامه‌ ریزی باید به این ۵ سوال پاسخ دهید.


۱- بررسی موقعیت فعلی

نقطه شروع برنامه‌ ریزی ، تحلیل دقیق موقعیت فعلی‌مان است، ما باید ابتدا بدانیم کجا هستیم تا سپس بتوانیم متناسب با مقصد برنامه‌ ریزی کنیم.


فرض کنید فردی می‌خواهد به وزن ایده‌آل ۷۵ کیلو برسد، چگونه باید برنامه‌ ریزی کند؟


همانطور که متوجه شدید، این اطلاعات ناقص است، اگر فردی باشد که وزنش ۵۰ کیلوگرم باشد، طبیعی است که باید ۲۵ کیلو به وزن خود اضافه کند، اما اگر فردی باشد که ۱۰۰ کیلوگرم وزن داشته باشد، باید ۲۵ کیلو از وزنش را کاهش بدهد.


کسی که می‌خواهد ۲۵ کیلو‌گرم به وزنش اضافه کند و یا کسی که می‌خواهد ۲۵ کلیوگرم از وزنش را کاهش دهد هر کدام از این افراد باید استراتژی مخصوص به خود را در پیش بگیرند، یکی باید وزن اضافه کند و دیگری وزنش را کاهش دهد.


خیلی از افراد هنگام برنامه‌ ریزی به بررسی موقعیت فعلی خود نمی‌پردازند، خیلی مواقع آنها امکانات  و شرایطی را دارند که حتی یادشان هم نیست، مثلا افرادی که می‌خواهند زبان یاد بگیرند، تصمیم می‌گیرند از ابتدا و به صورت اصولی شروع کنند، آنها حتی امتحان تعیین سطح هم نمی‌دهند و فقط از ترم اول شروع می‌کنند، در صورتی که به احتمال خیلی زیاد، حروف انگلیسی را بلد هستند، کلی لغت حفظ هستند، تا حدودی گرامر می‌دانند ولی به خاطر همین عدم بررسی موقعیت فعلی مجبورند دوباره تکرار مکررات کنند و کلی زمان، انرژی و موقعیت‌های خوب از دست بدهند.


پس برنامه‌ تان بهتر می‌شود و مهارت برنامه ریزی تان هم افزایش خواهد یافت اگر بدانید موقعیت  فعلی‌تان چیست.


۲- بررسی گذشته

بعد از اینکه موقعیت فعلی خود را مشخص کردیم، لازم است به گذشته خود نگاهی بی‌اندازیم تا ببینیم چه کارهایی باعث شده‌اند به این جایگاه فعلی برسیم.


چه کارهایی را درست انجام داده‌ایم؟

چه کارهایی را اشتباه انجام داده‌ایم؟

کارهای درست را تقویت کنیم و بیشتر انجام دهیم و کارهای اشتباه را حذف کنیم.

اما چگونه باید کارهای اشتباه را حذف کنیم؟


در بیشتر مواقع ما از روی عادت کارهایی را انجام می‌دهیم و به نتایج آن هم توجهی نمی‌کنیم، در قدم اول لازم است این کارها را شناسایی کنیم، سپس از خود بپرسیم از این کار اشتباه چه درسهایی می‌توانم بگیرم؟


اگر از اشتباهات خود درس نگیریم محکومیم همان اشتباهات را دوباره تکرار کنیم؟


وقتی از اشتباهات خود درس می‌گیریم به این معنی است که برای خود حد و مرزی تعیین می‌کنیم و دیگر وارد آن منطقه‌ی ممنوعه نخواهیم شد اما تا زمانی که درس نگیریم، هیچ منطقه‌ای ممنوعه نخواهد بود و ما دوباره وارد آن خواهیم شد و باز هم همان اشتباه را مرتکب خواهیم شد.


مثلا ادیسون برای اختراع لامپ از روش آزمون و خطا استفاده کرد، البته لازمه دو تا نکته را در این مورد بدانید:

اول اینکه ادیسون لامپ را اختراع نکرد، چون قبلا از او لامپ اختراع شده بود، ولی هنوز به ثبات نرسیده بود پس اختراع لامپ ایده خود ادیسون نبود، ادیسون در این میان توانست با نبوغی که داشت، لامپ را بهینه کند و به مدت زیادی روشن نگه دارد، اولین لامپ او حدود ۴۰ ساعت به صورت متوالی روشن ماند پس ادیسون حتی از اشتباهات مخترعان قبلی هم به نفع خود استفاده کرد.


دومین نکته اینکه می‌گویند ادیسون برای اختراع لامپ حدود ۹۹۹ بار تلاش کرد و عده‌ای هم می‌گویند ۹۹۹۹ بار و در کتابهایشان هم رقم دوم را نوشته‌اند، حالا این رقم دقیقا از کجا آمده نمی‌دانم، به هر حال فرض کنیم هم رقم ۹۹۹ بار درست است، اگر اینطور باشد یعنی ادیسون ۹۹۹ راه اشتباه را پیدا کرده بود که به اختراع لامپ منجر نمی‌شد، پس اگر از آنها درس نگرفته بود، یاد نگرفته بود (و شاید هم جایی آنها را ثبت کرده بود که خیلی‌ها رقم دقیق تلاش‌ها و آزمون و خطاهای وی را می‌دانند)، شاید دوباره صدها آزمایش اشتباه را بارها و بارها انجام می‌داد.


به نظر شما با این حساب چند درصد احتمال موفقیت وجود داشت، چند درصد احتمال داشت لامپ  به طور کامل اختراع شود؟


پس برنامه‌تان بهتر می‌شود و مهارت برنامه ریزی تان هم افزایش خواهد یافت اگر گذشته‌تان را  بررسی کنید و از اشتباهاتتان درس بگیرید.

آموزش موفقیت و هدف
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.